به نیاز کارخانه خوش آمدید

چگونه در فروشگاه تان مشتری ها احساس راحتی و آرامش کنند؟(1)

عدم تجاوز به «حریم خصوصی» مشتری

حواستان را خیلی خوب جمع کنید تا دریابید تلقی مشتری هایتان از حریم شخصی شان چیست.خواهید دید که بعضی افراد از همان کلمات اولی که با آن ها رد altوبدل می کنید خوش و برخورد هستند؛ برخی دیگر، هنگامی معذب می شوند که از لحاظ فیزیکی یا غیره به آنها نزدیک میشوید. قبل از این که خیلی صمیمی شوید، باید اعتماد آن ها را جلب کنید.ریسک نکنید.حریم خصوصی می تواند به این صورت تعریف شود: نزدیکی فیزیکی یا کلامی با افراد دیگر تا اندازه ای که احساس راحتی داشته باشید. حریم خصوصی فیزیکی بعضی افراد تا حدود دو قدمی آنهاست.برای بعضی دیگر حضور هم زمان با شما در یک فروشگاه، بیش از حد نزدیک است.

از لحاظ کلامی، چیزهایی وجود دارد که واقعا میخواهید به قدر از آن ها اجتناب کنید که به حریم خصوصی مشتریتان تجاوز نشود.در آغاز گفت و گو خود را معرفی نکرده و نام مشتری ها را نیز سوال نکنید.ممکن است مشتری هایتان فکر کنند که نامشان جزء موارد خیلی شخصی شان باشد.ردوبدل کردن نام ها در ابتدای گفتگو، ممکن است از نظر بیش تر مشتری ها تحمیل کننده باشد؛ این گونه مشتری ها دوست دارند تا زمانی که از پسندیدن کالای شما مطمئن نشده اند، ناشناس باقی بمانند.اگرچه این امر، در طی بررسی و اثبات، بسیار با اهمیت می شود. زمان سنجی خیلی مهم است.

alt برای گرفتن نام مشتری و این که تا چه اندازه باید رسمی یا خودمانی باشم، از «تست دوستانه» استفاده می کنم.نام خود  را بگویید وببینید که آیا او نیز متقابلا همین کار را می کند.خیلی ساده بگویید،«ضمنا، اسم من هری است.»و منتظر  پاسخ بمانید.اگر مشتری بگوید«من هم جین هستم» به این معناست که می توانید او را به اسم صدا کنید.چنان چه  بگوید،«خانم اسمیت هستم»می توانید او را به اسم صدا کنید  ولی بهتر است کمی بیش تر رسمی باشید. یا،ممکن است  بگوید،«خوب است» به این نتیجه می رسید که این  یک مشتری فوق العاده مقاوم است و به خاطر خودتان گفت وگو را  ادامه ندهید.چنان چه او در مقابل، نام خود را نگوید، باید به حریم خصوصی اش احترام بگذارید.نکته این جا است که  بعضی افراد از ابتدا با دیگران خودمانی تر و راحت تر هستند.من هرگز خودم را« آقای فریدمن» معرفی نمی  کنم.طرف مقابلم هر کسی باشد من فقط «هری» هستم. به مناسبت جشن دهمین سال تجارتمان در یک میهمانی شرکتی  بودیم و پدرم را نیز دعوت کردم.همان طور که داشتم او را به کارکنان معرفی می کردم، یک نفر گفت:«از دیدارتان خوشوقتم آقای فریدمن» پدرم در پاسخ گفت:«آقای فریدمن پدرم است، من نیستم.»به گمانم این اخلاقی ارثی است.همان طور که در مرحله ی اول و بررسی تحقیق خواهیم کرد، درک احساس بخش مهمی از ارتباط مثبت است.شما می توانید از طریق زبان بدن و نیز شیوه ی مشتری ها در پاسخ گویی به نظرات و ایما و اشاره هایتان، چیزهای زیادی را در باره ی مشتری ها بفهمید.تعداد زیادی از فروش ها به علت تجاوز ناخودآگاه به حقوق مشتری از دست رفته است.

alt

 

منبع:کتاب ممنون، برمی گردم! تکنیک فروش حرفه ای برای خرید نهایی خریداران

مولف:هری جی. فریدمن

مترجم:دکتر احمد روستا، دکتر رحیم محترم

     تهیه و تنظیم از سایت نیازکارخانه             www.niazfactory.com