به نیاز کارخانه خوش آمدید

اعتياد صادرات گاز ايران به خط لوله

altاتاق خبر: صنعت گاز ايران در حوزه صادرات با علامت‌ سوال‌ها و ابهامات زيادي روبه‌رو است كه پاسخ به آنها ساده نيست. پيچيدگي‌هاي فني اين مساله در كنار درهم آميختگي صادرات گاز با مسائل سياسي و ژئوپليتيكي سبب شده تا اختلاف نظرهاي زيادي در مورد گذشته و آينده صادرات گاز ايران به وجود ‌آيد. تمركز اصلي ايران در صادرات گاز بر كشورهاي منطقه و همسايگان خود است. اما شوربختانه اكثر كشورهاي اطراف ايران از وضعيت باثبات سياسي و امنيتي برخوردار نيستند و احداث خط لوله براي صادرات گاز به آنها امري به غايت خطرپذير است. از اين رو بيشتر كارشناسان انرژي متفق‌القول راه‌حل را حركت ايران به سمت راه‌اندازي و توسعه ال‌ان‌جي براي صادرات گاز مي‌دانند. گفتن اين حرف روي كاغذ ساده است اما در عمل دست ‌يافتن به اين تكنولوژي كاري بسيار سخت است و شايد تا سال‌هاي سال صنعت ال‌ان‌جي در ايران گسترش پيدا نكند.

از سوي ديگر ايران نمي‌خواهد به هيچ‌وجه بازار كشورهاي همسايه را به رقباي خود واگذار كند. از سوي ديگر واضح است كه بدون داشتن صنعت ال‌ان‌جي بازارهاي ديگر مناطق ارتباطي به ايران پيدا نمي‌كند. براي همين اين كشور سعي دارد تا كماكان مويرگ‌‌هاي گازي خود را به هر قيمتي به كشورهاي همسايه خود برساند تا هم درآمدهاي ارزي حاصل از صادرات گاز خود را افزايش دهد و هم امنيت منطقه‌يي خود را بالاتر ببرد.

اما تجربه ناموفق خط لوله موسوم به صلح خاطره بدي در ذهن همه ايجاد كرده و منجر به اين شده تا هر گونه خط لوله جديد براي صادرات گاز حساسيت‌برانگيز باشد. روز گذشته مديرعامل شركت صادرات گاز ايران خبر از برنامه ايران براي صادرات گاز به افغانستان داد كه طبق معمول گزينه اول براي اين ‌‌كار احداث خط لوله انتقال گاز است. به گزارش «تعادل» به نقل از ايرنا علي‌رضا كاملي با بيان اينكه دو سناريو براي صادرات گاز به افغانستان به شكل خط لوله و CNG وجود دارد، گفت:«طرف افغان بايد طرح خود را براي هر دو گزينه ارائه كند و بر اين اساس منتظر دريافت طرح طرف مقابل هستيم». وي افزود: «بخش خصوصي افغانستان تمايل خود براي واردات گاز از ايران را اعلام كرد و مذاكره‌هايي انجام داده است. براساس طرحي كه طرف افغان ارائه مي‌كند، مشخص خواهد شد كه اين كشور قصد دارد چه ميزان گاز از ايران خريداري كند و در گام بعدي درباره قيمت آن مذاكره خواهد شد». كاملي گفت:«پس از دريافت گزينه‌هاي طرف افغان درباره ميزان، مسير و مبلغ و در مرحله بعد درباره صادرات به شكل خط لوله يا CNG تصميم‌گيري خواهد شد.»

نگاهي به وضعيت امنيتي و اقتصادي افغانستان مجددا اين سوال را مطرح مي‌كند كه چرا با وجود تجربه صادرات گاز ايران به پاكستان باز هم ايراني‌ها اصرار دارند كه به روش قديمي و پرريسك خود ادامه دهند. چرا ايران مي‌خواهد شتاب خام‌فروشي گاز خود را افزايش دهد و چرا از گاز خود براي تزريق بيشتر به پالايشگاه‌ها و نيروگاه‌ها و ديگر صنايع استفاده نمي‌كند.


بهروزي‌فر كارشناس مسائل انرژي  معتقد است در موضوع صادرات گاز، مقاصد را بايد به دو دسته كوتاه‌مدت و بلندمدت تقسيم‌بندي كرد. اين كارشناس حوزه انرژي اظهار مي‌كند:«بنده به عنوان كارشناس انرژي ترجيح مي‌دهم صادرات ما به صورت ال‌ان‌جي باشد كه بتوانيم بازارهاي مناطق ديگر را نيز پوشش دهيم. ولي چه بخواهيم و چه نخواهيم اين مساله در كوتاه‌مدت امكان‌پذير نيست. ما برنامه داريم كه ظرفيت توليد ال‌ان‌جي خود را به 170ميليون تن برسانيم ولي توليد فعلي ال‌ان‌جي ما حتي به 100هزار تن هم نمي‌رسد و عملا هيچ پلنت توليد انرژي نداريم.»

بهروزي‌فر در وهله اول معتقد است كه احداث خط لوله به كشورهاي همسايه پروژه‌هاي كوتاه‌مدت به حساب مي‌آيند و ايران در كمتر از يك سال مي‌تواند اين كار را انجام دهد درحالي كه احداث خط لوله انتقال گاز به اروپا پروژه بلندمدت محسوب مي‌شود.

 از طرفي وي معتقد است كه در نزديكي همسايگاني مانند پاكستان و افغانستان خط لوله داخلي ايران موجود است و تنها كافي است كه اين شبكه به پاكستان و افغانستان متصل شود. اما در وهله دوم به دليل امنيت بسيار متزلزل، مشكلات مالي و اقتصادي كه با آن دست و پنجه نرم مي‌كنند و نيز مصرف پايين گاز توجيه فني و اقتصادي براي صادرات گاز به اين كشورها وجود ندارد. هر چند ممكن است توجيهات سياسي و امنيتي در جهت وابسته‌ كردن اين كشورها به ايران وجود داشته ‌باشد. وي اظهار مي‌كند:« از روز اول با احداث خط لوله صادرات گاز به پاكستان مخالف بودم چراكه با توجه به رابطه‌يي كه هند و پاكستان با يكد‌يگر دارند، امكان ندارد كه پاكستان به هند گاز بدهد. افغانستان نيز چنين وضعيتي دارد.»

 وضعيت متفاوت كشورهاي حاشيه خليج ‌فارس

 بهروزي‌فر البته وضعيت همسايگان جنوبي ايران را متفاوت دانسته و معتقد است، احداث خط لوله در كوتاه‌مدت براي انتقال گاز به كشورهايي مثل كويت و عمان توجيه‌پذير است چراكه اين كشورها از پايداري اقتصادي و سياسي برخوردارند. لذا ايران بايد گاز خود را به اين كشورها صادر كند كه هم درآمد ارزي كسب كند هم اين كشورها را به ايران وابسته مي‌كند. اگر مشكلاتي بين ايران و عربستان كه بر روابط ايران با ديگر كشورهاي عربي منطقه سايه افكنده حل و فصل شودف ايران به كشورهاي ديگر منطقه نيز مي‌تواند گاز صادر كند.

ديدگاه اين كارشناس بر اين پايه استوار است كه ايران نبايد تا زماني كه صنعت ال‌ان‌جي خود را توسعه دهد در امر صادرات صبر و تاني كند چراكه در اين صورت اين كشورها گاز خود را از منابع ديگر تامين مي‌كنند.

 وي ادامه مي‌دهد: «مثال كويت نمونه بارز اين مساله است. كشوري كه در منطقه‌يي قرار دارد كه 40درصد گاز دنيا در آن واقع است و كشورهاي قطر و ايران در نزديكي آن هستند با توجه به مشكلاتي كه كويتي‌ها با ايران و نيز اختلافات مرزي كه كشورهاي حوزه خليج‌فارس با يكديگر دارند، نتوانستند پروژه خط لوله دلفين كه قرار بود از قطر آغاز شود و حتي به عراق برسد را به سرانجام برسانند چراكه اين خط لوله در امارات به مشكل برخورد. به همين دليل كويتي‌ها ترجيح دادند، گاز خود را به صورت ال‌ان‌جي و خارج از منطقه وارد كند بنابراين اگر بازارهاي منطقه را براي خود جذب نكنيم از طرق ديگر نياز آنها تامين مي‌شود. درحال حاضر عمان نياز به گاز دارد. اگر ايران گاز اين كشور را تامين نكند مسقط به سراغ ديگران مي‌رود.»

 خام ‌فروشي به مثابه يك شعار

از سوي ديگر عده‌يي معتقدند كه ايران نبايد روندي كه در خام‌فروشي نفت در پيش گرفته‌ در صادرات گاز نيز دنبال كند. اما بهروزي‌فر جلوگيري از خام‌فروشي را بيشتر يك شعار مي‌داند و بيان مي‌كند: «بعضي از دوستان اصرار دارند كه به جاي صادرات گاز برق را صادر كنيم تا بدين ‌ترتيب از خام‌فروشي جلوگيري كنيم. انتقال برق و صادرات برق در مسافت‌هاي طولاني با افت فشار بسيار زيادي روبه‌رو مي‌شود و نمي‌توان برق را در مسافت 3هزار كيلومتري صادر كرد. از طرف ديگر مارجين يك پتروشيمي و پالايشگاهي كه نفت وگاز را تبديل به فرآورده‌ مي‌كند مگر چقدر است؟ همچنين اكثر كشورها ترجيح مي‌دهند كه نفت و گاز خام را وارد كنند و تمايلي به واردات فرآورده‌ها ندارند.»

وي به محدوديت مصرف گاز با توجه به ممنوعيت سرمايه‌گذاري در دولت در احداث پتروشيمي و نيز كمبود سرمايه بخش خصوصي و خصولتي ايران براي احداث مجتمع‌هاي جديد اشاره كرده و مي‌گويد:«آيا بخش خصوصي قوي در كشور وجود دارد كه 50 ميليارد دلار سرمايه‌گذاري براي احداث مجتمع‌هاي پتروشيمي انجام دهد و دولت به آن خوراك گازي بدهد. توسعه صنعت پتروشيمي بسيار بد و نامتوازن انجام شده و حلقه‌هاي اوليه كه بسيار سرمايه‌بر است اما در عين حال اشتغال بسيار پاييني را ايجاد مي‌كند، توسعه پيدا كرده ولي حلقه‌هاي پايين‌تر كه سرمايه پايين‌تري نياز دارد و اشتغال و ارزش‌افزوده بيشتري‌ توليد مي‌كند مورد كم‌توجهي قرار گرفته‌اند. بنابراين من معتقدم درحال حاضر صادرات گاز به صورت خام از دادن خوراك به اين صنعتي كه اسم آن را پتروشيمي گذاشته‌ايم بسيار مقرون‌ به‌صرفه‌تر است. صنعت پتروشيمي ما به شرطي ارزش‌افزوده توليد مي‌كند كه زنجيره‌هاي پايين آن توسعه پيدا كنند وگرنه ارزش‌افزوده خام‌فروشي گاز از آن بيشتر است.»

 توسعه ال‌ان‌جي در گرو بهبود روابط خارجي

بهروزي‌فر در پايان تاكيد مي‌كند كه استفاده بهينه از ذخاير گاز كشور منوط به توسعه صنعت ال‌ان‌جي است و اين موضوع به بهبود رابطه سياسي ايران با دنيا مرتبط است چراكه لايسنس‌ها و تكنولوژي‌هاي اصلي اين صنعت در اختيار كشورهاي خاص و عمدتا ايالات‌ متحده امريكاست بنابراين توسعه ال‌ان‌جي بدون ارتباط كاري خوب با امريكا امكان‌پذير نيست. بنابراين تا زماني كه ثبات سياسي در كشور برقرار نشود و يك صداي واحد از داخل شنيده نشود و همه به اتفاق به دنبال توسعه صنعت گاز نباشيم، صنعت ال‌ان‌جي توسعه پيدا نخواهد كرد.

تهیه و تنظیم:نیازکارخانه